اغلب ترانه سرایان در مقابل ملودی، قافیه را می بازند، شعر کلاسیک ما ترجمه پذیر نیست
به گزارش تور ارمنستان، به گزارش خبرنگار خبرنگاران ، یکی از رویدادهای مهم ادبی کشورمان در سال 1401، برپایی هفدهمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر بود که در این اتفاق فرهنگی بزرگ، بخش قابل توجهی از کتاب های شعر در حوزه های کلاسیک، شعر نو و سپید، ترانه یا محاوره و نیز نقد و تحلیل آنالیز و داوری شدند؛ بنابراین می توان گفت داوری و تحلیل هفدهمین دوره جشنواره شعر فجر می تواند شرایط فعلی شعر و ادبیات کشورمان را پیش رو قرار دهد. در ادامه گفت وگوی ما را با رضا اسماعیلی، دبیرعلمی هفدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر درباره شرایط کلی شعر معاصر و منظره آن با نگاه به این جشنواره می خوانید.
با توجه به این که در سال 1401 دبیرعلمی جشنواره شعر فجر بودید و به یک آنالیز از شرایط شعر در امسال رسیده اید، لطفا درباره شرایط کلی شعر معاصر در قالب های مختلف صحبت کنید.
شرایط شعر در سال 1401 از دو منظر فرم و محتوا قابل آنالیز است. شعر امروز- به ویژه شعر جوان - از نظر فرم، ساختار و تکنیک در جایگاه شایسته ای قرار گرفته و شاهد خلاقیت ها و نوآوری های قابل تاملی در حوزه فرم و صورت شعر هستیم که غیرقابل انکار است؛ اما در ساحت تفکر و اندیشه و گذار از منزل شعار به شعور شعر جوان هنوز نتوانسته است به جایگاه مطلوب و قابل قبولی دست پیدا کند و جز برانگیختن هیجان های زودگذر و تحریک احساسات، تکانه و لرزه دیگری در جان و دنیا مخاطب ایجاد نمی کند؛ تکانه ای که منبعث از معرفت باشد، به اندیشه مخاطب تلنگر بزند و باعث نگریستن گردد. این کاستی از یک سو معلول نگاه فرمالیستی صرف به شعر و از سوی دیگر استفاده ابزاری از هنر شعر است.
آیا این نقد شما شامل شعر شاعران صاحب سبک نیز می گردد؟
خیر. شاعرانی که نگاه هستی شناسانه به شعر دارند و با شعر زندگی می نمایند، جان و دنیای دیگرگونه و فکر و زبانی مستقل دارند. ارجمندی و مانایی شعر این گروه از شاعران، محصول سال ها کار و تمرین مداوم، دوری از هیاهوهای ادبی و برخورداری از دانش و بینش ادبی است. در یک ارزیابی کلی می توان گفت که خون زندگی و زایندگی در جان و دنیا شعر امروز جاری است. شعر امروز با وجود نسلی از شاعران جوان و باانگیزه در حال قدکشیدن و بالیدن است و با گذار از دوران آزمون و خطا در حال پوست اندازی و تجدید حیات است.
منظره شعر معاصر را در قالب های نو، کلاسیک و سپید و بویژه ترانه سرایی چگونه ارزیابی می کنید؟
با مرور کتاب های منتشر شده در امسال، به سهولت می توان دریافت که رویکرد شاعران به قالب های نو (نیمایی و سپید) بیش از گذشته است. این رویکرد از منظری امیدبخش و از منظری دیگر نگران نماینده است. گرایش به قالب های نو اگر مبتنی بر دانش ادبی و نگاه نو به دنیا هستی باشد، باعث خلق و آفرینش آثاری متفاوت و قابل تامل می گردد؛ ولی متاسفانه در موارد زیادی این رویکرد محصول ساده انگاری و ساده اندیشی در حوزه شعر است که منجر به خلق انبوهی از آثار سطحی و بازاری شده است. از مشابهت های زبانی و مضمونی می توان فهمید که بسیاری از شعرها محصول تبعیت از یک نظریه ادبی و فرمول تکراری است. در بسیاری از شعرها نشانه ای از کشف و شهود شاعرانه و عرق ریزان روحی که لازمه خلق یک اثر تاثیرگذار و ماندگار است، نمی بینیم. به نظر می رسد برخی از شاعران برای شانه خالی کردن از ریاضت های کلاسیک سرایی، به قالب های نو پناه آورده اند. حال آن که ریاضت های نوسرایی - به معنای واقعی کلمه - بیشتر از گفتن شعر کلاسیک و سنتی است. بدون اغراق، گفتن شعر نو بسیار دشوارتر از سرودن غزل و قصیده است. کسی در شعر نو به جایگاهی شایسته دست پیدا خواهد نمود که مرحله کلاسیک سرایی را با موفقیت پشت سر گذاشته باشد. نیما، شاملو، اخوان، فروغ و سهراب بعد از فارغ التحصیلی از مدرسه شعر کلاسیک به دانشگاه شعر نو راه پیدا کردند. این دقیقه ای است که در شعر امروز مورد غفلت قرار گرفته و به همین علت بیشتر شعرهایی که با عنوان شعر نو عرضه می شوند، بیشتر دل نوشته و نثرهای ادبی صرفا رمانتیک هستند تا شعر نو که باید برای آن چاره اندیشی کرد.
برای رسیدن به بلوغ در حوزه ترانه چه پیشنهادی دارید؟
نگاه حداقلی و تساهل و تسامح بیش از حد در حوزه ترانه، این گونه ادبی را از سکه انداخته و به کالایی یکبار مصرف تبدیل نموده است. احساس زدگی مفرط، افراط در تقطیع واژگان، استفاده از زبان دم دستی، هنجارگریزی های زبانی بی مبنا، هنجارشکنی های اخلاقی، فقر موسیقایی و گری از آفات ترانه های روزگار ماست. غلبه ملودی بر متن زمینه ساز بسیاری از این آسیب هاست و خودباختگی و تسلیم بی چون و چرا در برابر ملودی کار را به اینجا کشانده است. برای بلوغ ترانه، باید ادبیت و شاعرانگی در این گونه ادبی اصل قرار گیرد و در پی فراوری شعر - ترانه باشیم. متاسفانه بسیاری از شاعران وقتی به حوزه ترانه ورود می نمایند، در مقابل ملودی، قافیه را می بازند و نتیجه محتوم این انفعال و عقب نشینی، فراوری انبوهی از آثار میانه و ضعیف و یکبار مصرف است که باید برای آن چاره اندیشی کرد.
تا چه میزان اشعار شاعران برگزیده این دوره شعر فجر قابلیت ترجمه دارند؟
شعر کلاسیک ما ترجمه پذیر نیست و در ترجمه بسیاری از ارزش های ادبی خود را از دست می دهد؛ اما شعر نو، قابلیت ترجمه را دارد و باید برای بازگردان آثار برگزیده این حوزه برنامه ریزی کرد. بدون هیچ شکی آثار برگزیده هفدهمین جشنواره شعر فجر شایسته ترجمه به زبان های دیگر هستند ولی ترجمه این آثار همت مترجمان و ناشران را می طلبد که امیدوارم این آرزو تحقق پیدا کند.
اگر کتابی در دست نگارش دارید معرفی کنید.
در سال های اخیر مقالات پژوهشی و یادداشت های ادبی فراوانی از من در مطبوعات و خبرگزاری ها منتشر شده که امیدوارم فرصتی برای سامان بخشیدن و چاپ آنها پیدا کنم. سپیدسروده های کوتاه خود را نیز برای انتشار آماده نموده ام که امیدوارم در آینده نزدیک فرصتی برای عرضه آنها در قالب کتاب فراهم گردد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران