7 راه عملی برای تغییر ذهنیت و تغییر زندگی - تور ارمنستان

خبرنگاران | صرف زمان برای کار کردن روی فکریت فردی بسیار مهم است. ما در فرایند شکل گیری فکریت به خودشناسی می رسیم و به وسیله این خودشناسی نسبت به خودمان مهربان تر و صبورتر می شویم. جامعه و فرهنگ ما از اشتغالی که زندگی حتی به سر میز غذای ما آورده لذت می برد. استفاده از راه چاره های سریع و سطحی برای گذر از موانع خاص در این سبک زندگی دوامی ندارد. ما برای تغییر تمرکز و زندگی کردن در لحظه بدون غرق شدگی در افکار و احساسات باید وقت صرف کنیم.

به گزارش خبرنگاران ؛ تغییر طرز تفکر فقط به معنای خوش بین تر شدن نیست. با تغییر فکریت به فکر فضای نفس کشیدنی می دهیم که برای رشد و توسعه به آن نیاز دارد. فکر در این تغییر نظاره گر و پذیرایِ هر چیزی و هر روشی می گردد که برای شما تا پیش از این موثر نبوده، اما شاید باشد.

نحوه تغییر فکریت و تغییر زندگی

در ادامه روش های عملیِ تغییر فکریت را می خوانید:

حضور یافتن

حسِ باشگاه رفتن ندارید؟ فکرش را نکنید و بروید! با اینکه به خودتان قول دادید هر روز پیانو تمرین کنید باز هم حس تمرین روزانه ندارید؟ تنبلی نکنید و دست به کار شوید! پاداش حضور یافتن و متعهد شدن بالاست. چطور؟ چون سبب ایجاد اعتماد به نفس می گردد و توام با این رشد، فکریت شما آغاز به تغییر می نماید.

البته حضور یافتن همواره آسان و سرگرم کننده نیست، اما رسیدن به این اهداف کوچک در لیست کار های روزانه به شما جسارت و قدرت پی گیریِ اهداف بزرگ تری را می دهد که دور از دسترس به نظر می رسند.

لنگر داشتن

همه ما به لنگر نیاز داریم، به عبارت دیگر به چیزی برای باور کردن به ویژه زمانی که افکارمان مشوش است. فرقی نمی نماید مذهبی باشید، یک ارتباط معنوی با قدرتی مافوق خودتان داشته باشید یا کسی را داشته باشید که به شما تعلیم دهد، در هر صورت آن لنگر را برای خودتان نگه دارید.

لنگر زمانی به کار می آید که فکر خودمان و عوامل بیرونی در حال غرق کردن ما هستند یا وقتی همه چیز تاریک به نظر می رسد ما هنوز به وجود چنین لنگر یا قدرتی ایمان داریم و به ناامیدی مطلق نمی رسیم. برای آغاز تغییر فکریت یکی از مهمترین چیز هایی که به آن نیاز دارید همین لنگر است.

پرسیدن چرا ها

به همین سادگی! برای تغییر طرز تفکرتان باید نسبت به چیزی که سبب واکنش شما شده عمیق تر نگاه کنید و کنکاش کنید.

چرا من اذیت میشم از اینکه یه نفر دیگه جای پارکی که من منتظرش بودم رو بگیره؟

چرا من از تنها غذا خوردن تو رستوران اذیت میشم؟

چرا بعد از خرید لباس تازه خشنود میشم؟

ما در خصوص بسیاری از عوامل بیرونی سوال داریم، اما درباره خودمان به ندرت سوال می پرسیم. اگر به مقدار کنجکاوی درباره آشنایی بیشتر با یک دوست درباره خودمان کنجکاوی کنیم به خودشناسی بهتری می رسیم.

به مرور با پاسخ دادن به این پرسش ها درباره خودمان، درمی یابیم این عوامل بیرونی نیستند که به ما شادی، غم، احساس گناه یا لذت می دهند بلکه موضوع درک خود ما از ارزش هایمان است که سبب بروز این احساسات می گردد. پس سعی کنید با خودتان تبادل نظر کنید و به پاسخ هایی که به چراهایتان می دهید فکر کنید. برای مثال:

علت اذیت شدن من از کسی که جای پارک منو گرفته اینه که من سرم شلوغه و ماموریت های زیادی دارم که باید انجام بدم. وقت ندارم برم دنبال یه جای پارک دیگه.

فکر کردن به این پاسخ: من زمانم رو چه جوری مدیریت میکنم و آیا این محدودیت های زمانی باعث استرس غیرضروری من شده؟ من باید ماموریت هایی که بهم محول شده رو اولویت بندی کنم تا احساس خستگی نکنم.

علت اینکه من از تنها غذا خوردن تو رستوران اذیت میشم اینه که دوست ندارم مردم فکر کنن من هیچ دوستی ندارم.

فکر کردن به این پاسخ: من خیلی به نظر بقیه حتی غریبه ها درباره خودم اهمیت میدم و این طرز فکر داره روی سلامت احساسی من اثر میذاره. خود من وقتی یه غریبه تنها رو حین غذا خوردن در رستوران می بینم چنین حسی ندارم، پس از کی و چرا روی این موضوع حساس شدم؟ پس باید تنها غذا خوردن تو رستوران رو تمرین کنم تا یاد بگیرم چجوری از منطقه امن خودم خارج بشم.

علت اینکه من بعد از خرید یه لباس تازه خشنود میشم اینه که احساس اعتماد به نفس میکنم.

فکر کردن به این پاسخ: اعتماد به نفس مهمه، چون نشون میده من هنگام دیدار با غریبه ها، مشتریان و به طور کلی در جامعه چگونه حضور پیدا می کنم. من چطور میتونم بدونِ به رخ کشیدن یک لباس تازه به دیگران اعتماد به نفسم رو حفظ کنم؟ میتونم هر بار به جای نیاز به یک پوشش تازه، عینک بزنم یا یک کتاب دستم بگیرم.

داشتن این تبادل نظر های فکری و بی پرده با خودتان یکی از روش های ساده تغییر تفکر است. تامل کردن درباره طرز تفکری که دارید در درک نقاط قوت و ضعف تان مهم است.

قدم گذاشتن خارج از منطقه امن خودتان

همه ما یک منطقه امن داریم. ما هم درست مثل لاک پشت در لاک خودمان احساس راحتی و امنیت می کنیم، اما برای تغییر فکریت باید مایل باشید به رغم راحتی و رفاهِ بودن در منطقه امن خودتان، از آن خارج شوید.

فکریت ما تنها زمانی آغاز به تغییر می نماید که ما خودمان را در معرض احتمالاتِ تغییر قرار دهیم. خارج شدن از منطقه امن خودتان کار سختی است، اما پاداش این جسارت تقویت اعتماد به نفس تان است. برای تمرین خارج شدن از منطقه امن تان سعی کنید هر روز یک چیز تازه یاد بگیرید، حتی اگر در ابتدا کمی احساس ناراحتی کنید.

عوض کردن دیدگاه نسبت به موضوعات پیرامون

تغییر فکریت به معنای استقبال کردن از عقاید دیگران نیز هست، به ویژه اگر عقاید دیگران عقاید شما را به چالش بکشد. هرقدر بیشتر تمرین فکری داشته باشید، از عقاید و ایده های دیگران از موضعِِ آرامتری استقبال خواهید کرد و حالت تدافعیِ پیشین شما جای خودش را به کنجکاوی می دهد.

کاهش سرعت

احتمالاً شما هم مانند بسیاری از افراد همواره در یک ساعت تعیین و از یک راستا تعیین به محل کار می روید و در حین راستا هم کار های تعیینی انجام می دهید، مثلاً مقابل دکه روزنامه فروشی توقف می کنید تا روزنامه خریداری کنید. حین انجام این کار های روزمره و تکراری هرگز به رنگ ساختمان ها، درختان و گل و گیاهِ باغچه های کنار خیابان دقت می کنید؟ احتمالاً نه! چون بیشتر ما عادت کردیم زندگی را درست مثل پرواز اتوماتیک بگذارنیم.

از نظر علمی ثابت شده است ما روزانه حدود 35000 تصمیم می گیریم، بنابراین منطقی به نظر می رسد که نیمی از اوقات فکر ما به صورت اتوماتیک تصمیم گیری کند. فعال بودن این حالتِ اتوماتیکِ فکری عواقبی هم دارد، از جمله حسِ بی هدف گشتن در اینترنت یا عمیق شدن افکار به حدی که حضور فیزیکی داریم، اما از نظر فکری غایبیم.

یکی از راه های تغییر فکریت کم کردن سرعت است. وقتی سرعتمان را کم می کنیم، با دنیای پیرامون و ارتعاشات آن هماهنگ می شویم و نسبت به چیز هایی که با ما همخوانی یا ناهمخوانی دارند آگاهی پیدا می کنیم. به عبارت دیگر، در لحظه زیستن را تجربه می کنیم. اگر می خواهید زندگیتان را تغییر دهید، باید در آن حضور داشته باشید. با حضور داشتن در لحظات زندگی، می توانید وارد حالت قدردانی شوید.

حذف بهانه ها، خلق راه چاره ها

شما چقدر از واژه اما استفاده می کنید؟ برای مثال:

من دوست دارم غذای سالم بخورم، اما سرم انقدر شلوغه که نمی تونم غذای سالم آماده کنم.

من دوست دارم یه ماشین نو بخرم، اما هنوز دارم بخشی از بدهی هام رو پرداخت میکنم.

من دوست دارم کسب و کار خودمو راه بندازم، اما هنوز وقت و بودجه کافی ندارم.

حالا واژه اما را حذف کنید و تصور کنید اگر این عوامل بیرونی آن طور که شما فکر می کنید مانع نبودند، چه حسی داشتید؟ این روشِ تغییرِ تفکر ساده، اما قدرتمند است. در این روش شما به آن احساساتِ بازدارنده تلنگر می زنید و سعی می کنید موانعی را از سر راه بر دارید که همواره انرژی زیادی را صرف فکر کردن به آن ها می کنید. شما به جای تمرکز کردن روی اما روی چگونه تمرکز می کنید.

نکته پایانی

تغییر فکریت یک فرایند در حالِ پیشرفت است، فرایند ای که باید چشم شما را باز کند، چون ثمربخش است. شما در جریان تغییر فکریت در سطح عمیق تری به خودشناسی می رسید و با خودتان وارد رابطه ا محبت آمیز خواهید شد.

منبع: Lifehack